سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یار من

 

آفتاب پس پرده، انتظار من و توست

سایه‌های غم واندوه، غبار من وتوست

من نه تو منتظریم، بلکه او منتظر است

از برای فرجش، چشمهایش به در است

اذن مولا چو رسد، یک شبی در عرفات

یا که آنسوی منا، شده هنگام برات

وجه او منبسط و، دست او رو به خدا

شاکر از لطف ولی، منتظر بهر ندا

ای خدای خوب ما، کم نمودندت دعا

عارفان راه حق،‌ بهر امداد و لقا؟

پس کی آید سوی ما، ابن نرجس یا حسن

تا گشاید پرده‌ را، از فضای باز تن

یا بپوشد جامه‌ای، ازحریر و با فَرح

تا نماید عزم رَزم، با سِلاح و با زِره

نسل دشمن بر کَند، از زمین و از زمان

نسل نو از بر کُند، در میان این جهان

اشتیاق دیدنش، روز افزون می‌شود

زانکه او را مادرش، ماه گردون می‌شود

یا رب آن ماه منیر، آن مه شبهای تیر

از من و مَنهای پیر، می نگردد دل اسیر

 

پوریا 22/9/86

 




تاریخ : پنج شنبه 86/9/22 | 3:52 عصر | نویسنده : پوریا | نظر

  • حمزه
  • حقه
  • کارت شارژ همراه اول