سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

مهمانی

شعرطنز میهمان

میـــــهمان در روز اول خـــوش بــــود

روز دوم وصــــله ی ناخــــوش بـــــود

روز ســـــوم گـــــر بمـــــاند وای وای

سهــــم تو از میــــزبانی فُــــــش بود

روز چـــــارم را نگــو زان بدتــــر است

قهــــر و دعـــــوا با لب خامـــــُش بود

ای خــــدا کی مــــی رود مهـــمانمان

عاقــــل از این مـــاجراها هُــــــش بود

هَـــی به زن گفتـــم نگو مــــادر بیـــــا

ماندنــــش بس تلخ و مــردم کُــش بود

خوش بحـــال آن که بــی مادر زن است

روزگارش بر مراد و، شایدم سرخوش بود

کَیــــف کردم زین غــــــزل، ای دوستان

شــــعر من، منــــــطوقه ی خامُش بود

هاشم مالکی

14/10/92 

پ ن:

1- این شعر تخیّلی است و شوخی، لطفاً خیلی جدّی نگیرید(زی زی)خیلی خنده‌دار

2- بعضی موقع واقعاً مهمان اگر بماند، مثل این است که نَفَس در گلو گیر کرده و خدا خدا می کنی برود.گریه‌آور

3- دخالت برخی مهمانان در امور خانه میزبان، مصرف بی رویه آب و گاز و برق و...  و نتوانی به او اعتراض کنی، مصیبتی عظیم استپوزخند

4- عکس تزئینی است.

5- بعضیا فکر نکنند من با مادر زنم مشکل دارم، اتفاقاً ایشون به بنده خیلی علاقه دارهجالب بود  (سایه ی منو با تیر می زنه)

 




تاریخ : شنبه 92/10/14 | 12:50 صبح | نویسنده : پوریا | نظر

  • حمزه
  • حقه
  • کارت شارژ همراه اول