پيام
+
[وبلاگ]
صبحانه اي با طعم رأي...امروز جمعه 12 اسفند 1390 بنا داشتم اول صبح بروم و مقداري نان سنگک براي صبحانه تهيه کنم و بعد آن براي رأي دادن اقدام کنم، طبق برنامه به نانوائي رفتم و نانم را گرفتم، ديدم چيزي به ساعت آغاز رأي دادن نمانده، لذا به اولين شعبه ي اخذ رأي رفتم، مأمور گفت که اينجا ويژه ي خواهران است، برو مسجد پشت مدرسه، سريع راه افتادم سمت مسجد..... باقي در وبلاگ

خادمة الشهدا
90/12/12
خادمة الشهدا
ل ا ي ک...
ميراب عطش
سلام سرکار خانم خادمه گرامي .. اين لايک شما بنده را به ايامي نه چندان دور برد ... فيد جناب فياضي و باقي ماجرا .. دي
محمد غلامي-5
سلام... منم امروز با پدرم رفتم يكي از مساجد محلمون رأي داديم... اونجا دونفر پيرمرد و پيرزن خيلي سالخورده با همديگه با زحمت بسيار آمده بودند تا با تمام اخلاصشون راي بدهند... و خدا توفيقشون داد... بعد هم رفتيم و صبحانه اي با پدر و مادرم به قول معروف زديم تو رگ... با نون بربري تازه كه واقعا طعم خاص و متفاوتي داشت... سربلند و سلامت باشيد
:::پوريا:::
سلام بر دوستان.... خدا جزاي خيرتان دهد..... قبول باشد
خادمة الشهدا
سلام جناب ميراب:)چه طور؟:)