پيام
+
*گربه نباش. آدم باش*
ديروز عصر که از کلاس برمي گشتم سر کوچه دوتا گريه ديدم که با هم ازدواج مي کردند:)
بچه ها مزاحمشون شدند و متفرق شدند.
رفتم و برگشتم سمت مسجد... بعد نماز و مراسم اومدم ديدم که يکيشون تو وسط کوچه خوابيده.
شک کردم، نزديک که شدم، ديدم يکيشون رو ماشين زده و مُرده.
اون يکي منتظر فرصت بود تا شکمش رو پاره کنه.
رفتم و با يک چيزي جنازه ي اونو انداختم سطل آشغال که از خورده شدن توسط عشقش...
عشق پاک ♥
91/12/23
:::پوريا:::
.... در امان باشه. ديدم که داشت گاز مي گرفت که اونو بخوره.... *بعضي آدما تا شرايط وفق مرادشون، با هم خوشند، همين که شرايط عوض شد، به جون هم ميافتند و از مي خواند از گوشت و پوست هم بخورند.... * يعني مثل گربه بي وفا هستند.
:::پوريا:::
قبلاً شنيده بودم که يه پير مردي يه گربه داشت که خيلي براش خدمت مي کرد... مدتي از پير مرد تنها خبري نشد. همسايه ها ديدند از خونه اون بوي بدي مياد، رفتند و ديدند يارو مرده، گربه ي عزيزش هم داره بدنشو مي خوره.... يه کمش رو هم خورده بود..... *بي وفا نباش* دنيا همينه.
:::پوريا:::
من از بچگي از گربه متنفرم.... اصلاً به گربه اعتماد ندارم و به خودم جذبش نمي کنم.... شايد بخاطر همين داستانها باشه.
خوشنويس قزويني
منم:)