بسم رب العشق
اسم رب عشق
بار سنگین وظیفه
موج رنگین قطیفه
چشم صیاد حریفان
دست فریاد ظریفان
ساقهی خشکیدهی نی
سایهی رنجیدهی دی
برگ ریزانِ اقاقی
خُمرهی لرزان ساقی
نالههای کودک من
نامههای یک یک من
سرو تا زانو خمیده
برگ زردآلو ندیده
غنچههای سبز و پرپر
لالههای تازه در بر
جمله از داغ غم تو
گشته در باغ یم تو
خشک و مهدوم و کلافه
مشک و معشوق و جزافه
آنکه صبرش بیش باشد
وانکه نوشش نیش باشد
طاقت از کف میرباید
جامه از تن میزداید
بهر دیدار تو جانا
مهر صد بار تو با ما
پس کی آید وقت دیدن
بس نشاید خود رمیدن
غصهی پروانههایم
قصهی آن نامههایم
جمله از مهدی بگویند
سبحه از منجی بجویند
یا رب آن یار دلارا
تا دگر جمعه بده ما
پوریا
19/8/86
تاریخ : شنبه 86/8/19 | 9:39 صبح | نویسنده : پوریا | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.