نوای ناله
چندی است صدای لاله را می شنوم[1] آوای غم از پیاله[2] را می شنوم
از بس که درون سینه ام اندوه است آواز ضعیف واله[3] را می شنوم
گویند که ای دوست چرا محزونی گویم که حزین ناله را می شنوم
زان روز که خلقت به منش نوبت شد افغان نیِ مُچاله[4] را می شنوم
از تنگی دل سوی خدا باید شُد کاندَرز هزار ساله را می شنوم
گفتند که ای دوست مخور غم، خوش باش گفتم غم صد مقاله[5] را می شنوم
نا خورده می و مست اَلَستیم همه از دور صدای ناله را می شنوم
خوش باش که در بزم طربناک دلم من نغمه وا اِزاله[6] را می شنوم
افسردگیم ز فعل و کردار من است نجوای هَزار کاله[7] را می شنوم
روزی که مرا سوی جَنانم ببرند آنگاه نَزار ضاله[8] را می شنوم
آنگه که شدم مطمئن از عاقبتم پر گشتن گل ز ژاله[9] را می شنوم
یا رب مکن از لطف پریشان هاشم[10] زیرا که نوای ناله را می شنوم
سوم و چهار آبان هشتاد و هشت
قم مقدسه
[1] - گاهی انسان در درون خدا نداهائی می شنود که ممکن از خبر از تحول درونی باشد
[2] - جام می و خون دل هر یک به کسی دادند/ در دایره قسمت اوضاع چنین باشد(حافظ)
[3] - پریشان و افسرده(سرگردان)
[4] - کنایه از کسی که سخت تحت فشار است؛ یا کسی که در حال فشار قبر ناله می کند
[5] - کنایه از نامه اعمال و سرنوشت انسان است
[6] - از بین رفتن و نابودی غم و غصه ها
[7] - صدای بلبل در زمین کوچک، یا باغ کوچک
[8] - ندای نا امیدانه گمراهان و پریشان حالان
[9] - شبنم اشک ، کنایه از طرب و خوشحالی
[10] - همان مدیر وبلاگ بوی سیب دیگر: www.purya.parsiblog.ir
.: Weblog Themes By Pichak :.