مشکی از اشک
دیدم به روز هجران
مجموعهی شهیدان
هر یک بسوی یاری
افتان و گاه خیزان
وانکه خطاب آمد
یاران من کجایند
آن لاله های نالان
آنانکه با دل خود
آتش زنند دامان
دستانشان بلند است
سوی خدای رحمان
گویند یارب اینک
ده جملگی تو فرمان
بر دشمنان قرآن
گر دست بر ندارند
خوار و ذلیل گردان
آنانکه مشک خود را
از اشک جمله طفلان
کردند پر به خنده
دستان خود چو رندان
یا رب به حق یارت
آن یار غیر همسان
دست ستم جدا کن
از خلق بد گریزان
آمین یا رب العالمین
تاریخ : دوشنبه 86/8/14 | 11:13 صبح | نویسنده : پوریا | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.