رنج نامه ی من

کس چه می داند چِها من می کشم

از چــــه درد و از کــجا من می کشم

کودکـــم در درد خود می پیــــــچید و

از پـــــیِ دردش صـــدا من می کشم

آتشـــــی در قــــلبِ من افـــــــروخته

از درونِ دل نـــــــــدا مـــــن می کشم

ای خـــــدای خــــوب و نــــــازِ کودکان

آه و دردم بـــر هــــــــوا من می کشم

کودکـــــم از درد خـــــــود آگاه نیست

درد او را هــــــم جدا من می کـــشم

ای خـــــدای شـــــافی و فـــریاد رس

دادِ إشـــــفِ  وُلــــــدَنا من می کشم

هاشم مالکی

12/4/92

............

پ ن: هفت هشت ماه پیش که از سفر استان قزوین برگشتیم، احساس کردیم که در گردن پسر بزرگم(محمد رضا) که خدا اونو بعد هفت سال بما داده بود و الآن نُه سالشه و ایشالا می خواد بره کلاس سوم، یه غده ای بیرون زده که گه گاهی درد می کرد و گردنش خشک می شد. و این غده ها هر روز بیشتر و بزرگتر می شدند.

بقیه در ادامه مطلب

به دکترهای مختلف و متخصص اطفال می بردیم، می گفتند از عفونته و داروهای آنتی بیوتیک(چرک خشک کن) در انواع مختلف می دادند. و دردش کمی آروم می شد و دوباره روز از نو، روزی از نو.

یه بار هم پیش متخصص خون بردیم، دستور داد فوری ببریم عملش کنیم و یه نمونه از غده رو  بردارند و پاتولوژی کنند تا علتش فهمیده بشه، اما جوابش ناقص بود و هیشکی چیزی  از جواب اون دستگیرش نشد.

تا این که یه روز از مدرسش زنگ زده بودند خونه که بیاید پسرتون رو ببرید که حالش خیلی بدِه. مادرش در غیاب من اونو برده بود دکتر فوق تخصص خون اطفال و دکتر هم دستور بستریش رو داده بود.

قبل از این که من به سفر کربلا برم، بردیم پیش اون دکتر(فوق تخصص خون اطفال) و با کپسول بسیار قوی سعی کرد به تشخیص خودش عفونت رو مهار کنه که من بعد از آمدن از سفر کربلا فهمیدم بچه 10 روزه که بیمارستانه و مدرسه نرفته.

پی گیر شدم، چیزی دستگیرم نشد. فهمیدم که دکترها هم نفهمیدن علت بیماریش چیه و درمانش چیه.

هر چی آزمایش، سونوگرافی، عکس، سی تی اسکن و.... بود انجام دادند و نفهمیدند. تا این که تصمیم گرفتیم نمونه رو به تهران ببریم و اونجا آزمایش روش انجام بشه تا بلکه بفهمند چیه.

از طریق استادم در طب سنتی پیگیر دردهای پسرم بودم، ایشون می گفت از ضعفه و باید تقویت بشه، اون داروها این درد رو ایجاد کرده. داروهای استادم هم إفاقه نکرد.

نمونه رو بردم تهران، پاتولوژی نور  در خیابان دکتر قریب و یه چیزایی نوشته بود. همونجا بردم به بیمارستان فوق تخصصی اطفال در خیابان قریب که به یک دکتر فوق تخصص خون اطفال نشون بدم، گفتند دیر اومدی رفته، برو فردا بیا. فرداش رفتم تهران و نتیجه  آزمایش رو بهش نشون دادم، بچه رو هم معاینه کرد.

همین که نتیجه رو دید گفت: این آزمایش باید دوباره انجام و بررسی مجدد بشه. ببرید فلان آزمایشگاه و خیلی تأکید کرد که دست دست نکنیم. باز نمونه رو بردم اون آزمایشگاه و بعد از یکی دو هفته جوابش آماده شد.

چند روزی بود که بچه ها با مادرشون رفته بودند کرج خونه ی عزیزشون(مادر بزرگ)، بعد از یکی دو روز پاهای پسرم از مچ شروع کرد شدید درد کردن، به طوری که دیگه نمی تونست راه بره. یکی از دستاش هم درد می کرد.

من تا اون روز فکر می کردم منشأ بیماری پسرم عفونت یا چربیه، ولی دکتر تا چشمش به نتیجه ی پاتولوژی سوم افتاد گفت: این غده ها بد خیم شده، چرا تا حالا نیاوردین درمان کنید؟ گفتم ما دنبال کارش بودیم ولی دکترها تشخیص نمی دادند چیه. از اون به بعد دیگه حال من و خانواده ام خیلی بهم ریخته شد.

دستور داد بچه رو سریع بستری کنیم. ما شک کردیم و گفتیم یا دکتر اشتباه می کنه یا آزمایشگاه. نتیجه ی پاتولوژی رو بردیم چند جا نشون دادیم، همه گفتند که سریع بچه رو بستری کنید که وضعش بحرانیه، ما روز بعد بچه رو بستری کردیم.

یه آزمایش دیگه از مغز استخوانش گرفتند که در بیمارستان محک(دار آباد - نیاوران) انجام می شد و خانومم 40 هزارتومان داده بود تاکسی اون ببره اونجا و من که رفتم تهران، خودم با مترو و ماشیهای خطی رفتم و جوابشو گرفتم.

عصر که جواب رو به دکترش نشون دادم، ندیده گفت: به خونش رسیده(یعنی سرطان خون) و خیلی ما رو سرزنش می کرد که چرا دیر آوردید؟ نگاه کرد و گفت: نگفتم؟

حرفاش خیلی امیدوار کننده نبود و چند درصدی رو برای عدم موفقیت درمان می گذاشت. البته ما توکّلمون به خداست و امیدواریم در این دوره ی درمانی نسبتاً طولانی(سه ساله) پسرمون سلامتیش رو بدست بیاره و همه ی دوستان و اقوام رو برای دعا کردن دعوت کردیم.

برای شفای همه ی مریضا، خصوصاً پسر من(محمد رضا مالکی) یک حمد ما بین دو صلوات بفرستید.

اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم 

بسم الله الرحمن الرحیم(1) الحمد لله ربّ العالمین(2) الرّحمن الرّحیم(3) مالک یوم الدّین(4) ایّاک نعبد و ایّاک نستعین(5) اهدنا الصّراط المستقیم(6) صراط الّذین انعمت علیهم، غیر المغضوب علیهم و لا الضّالین(7)

اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم

لینک دیگری از همین عکسها 

عکس اول

عکس دوم

مطالب مرتبط

all، سرطان خون لنفوسیت را بیشتر بشناسیم

80 درصد کودکان مبتلا به سرطان خون درمان می شوند