شعری برای نوروز
کاش ما را عِید نوروزی نبود
کاش فقر و فاقه هر روزی نبود
آبرویم رفته در این روزگار
کاش چشم و گوشِ امروزی نبود
هیچ دانی ما چه دردی داشتیم؟
قهر و دعوا رزق و روزی داشتیم
بچه هامان رخت نو می خواستند
دستمان خالی، چه روزی داشتیم
جیبمان پر بود از باد و هوا
ناله و فریاد و سوزی داشتیم
شکر حق بگذشت آن سال نچسب
روز تلخ و سخت روزی داشتیم
هاشم مالکی
6/12/93
تاریخ : پنج شنبه 93/12/7 | 7:22 صبح | نویسنده : پوریا | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.